وبلاگ شخصی دکتر ارسلان فتحی پور

زندگی نامه

در دهه‌ی چهل خورشیدی، شانزده سال مانده تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ارسلان فتحی‌پور در سال ۱۳۴۱ شمسی، در شهر خداآفرین، در روستای یوسف‌لو واقع در ۱۴۸ کیلومتری شمال تبریز و ۴۵ کیلومتری اهر، در خانواده‌ای ساده‌زیست، کوشا و زحمت‌کش به دنیا آمد.

موقعیت جغرافیایی شهرستان کلیبر تحت تأثیر آب و هوای خزری است و اغلب اوقات کوهستان‌های مرتفع آن پوشیده از مه غلیظی است که باعث شده رفت‌وآمد و عبور و مرور به سختی و با مشکلات بسیار همراه باشد. در چنین شرایطی، دکتر ارسلان فتحی‌پور با تلاش و زحمت بسیار مقطع ابتدایی را در تنها مدرسه‌ی محل تولد خود به پایان رساند و به دلیل نبود امکانات آموزشی، به ناچار مقاطع راهنمایی و دبیرستان را در تبریز و دور از خانه و کاشانه و گرمای محبتِ خانواده آغاز نمود. زندگی در چنین شرایطی باعث شد تا ذهن جوان و حساس ایشان برای بهبود شرایط و ارتقای سطح کیفی و معیشتی مردم چاره‌ای بیندیشد. دکتر ارسلان فتحی‌پور در این‌باره چنین می‌گوید:

اولین چیزی که مرا واداشت تا به عرصه مجلس ورود داشته باشم، وجود مشکلات و کمبودهایی بود که در روستای محل تولدم، شاهد بودم. نبود امکانات و مایحتاج معمول در روستا را از نزدیک لمس کردم و با چشمان خود شاهد بودم که آن وضعیت با مردم چه کرد. آن شرایط سخت و طاقت‌فرسا در دوران کودکی و نوجوانی، انگیزه و موتور حرکتی بود تا چاره‌ای بیندیشم و در حد و اندازه‌ی خود دنبال راه حل بگردم. کمی حرف‌هایم شاید بوی شعار و مفاهیم قدیمی و فسیل‌شده را بدهد؛ اما تا در آن شرایطی که من از سر گذرانده‌ام زندگی نکنید و شاهد سختی و بدبختی اطرافیانتان نباشید، نمی‌توانید راجع به حرف‌هایم قضاوت کنید و آن‌ها را شعار بدانید. این شعارها برای من و اهالی آن روستا -به عنوان نمونه‌ای از خروار- اصل و اساس روزها و سال‌های زندگی‌مان بود و با گوشت و پوست و استخوان آن را لمس می‌کردیم. به هر حال آن دوران نقطه‌‌ی عزیمت بنده بود برای حضور در بهارستان و تلاش برای رفع محرومیت‌ها.

یکی از خاطرات تلخ زندگی من که همیشه در خاطرم مانده، مربوط به آن روزهاست. من در کلاس سوم ابتدایی تحصیل می‌کردم. همسایه مجاور ما تازه عروسی بود که با خانواده‌ی‌ ما ارتباط بسیار نزدیکی داشت و با مادرم اوقات زیادی را می‌گذراند. ما نیز به طبع با ایشان نزدیکی و دوستی گرم و محبت‌آمیزی داشتیم. خبر بارداری این زوج همه را خوشحال کرد و تک‌تک افراد خانواده چشم‌انتظار به دنیا آمدن کودک بودیم. متأسفانه هنگام زایمان به خاطر نبود امکانات بهداشتی مناسب مادر و کودک از دنیا رفتند و یکی از تلخ‌ترین خاطرات دوران کودکیم بدین شکل رقم زده شد. گاهی هنوز آن دوران و آن تصاویر سیاه و سفید را به خاطر می‌آورم. این‌ها مرا واداشت تا در ابتدا با انگیزه‌ی رفع کمبودهای روستایمان و سپس با امید رفع کمبودها و مشکلات جامعی که در آن زندگی می‌کنم، برخیزم و خود را خادم همیشگی مردم کشورم بدانم.

ارسلان فتحی‌پور پس از اخذ دیپلم وارد دانشگاه تهران می‌شود و در مقطع کارشناسی در رشته اقتصاد و بازرگانی مدرک کارشناسی خود را می‌گیرد و بعد از آن موفق می‌شود از واحد علوم و تحقیقات در رشته‌ی امور برنامه‌ریزی مدرک کارشناسی ارشد خود را دریافت نماید.

با آغاز جنگ تحمیلی، ارسلان فتحی‌پور در کنار دیگر مردان غیور آذری، به دفاع از مرزهای ایران می‌پردازند و از سال ۶۲ تا ۶۵ نزدیک به ۲۷ ماه در جبهه‌های حق علیه باطل در استان خوزستان به مجاهدت خویش ادامه می‌دهند. با پایان جنگ و تنش‌های پس از آن زندگی هر روزه جریان می‌یابد. ایشان پس از جنگ به مدت ۱۶ سال در نیروهای مسلح در سمت‌های مدیریتی مشغول به کار می‌شوند و در شرکت‌های عمومی مربوط، مدت‌ها در سمت مدیر عامل به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهند.

ایشان با همه‌ی مشغله‌ی کاری و وظایف خطیری که بر عهده‌دارند، دست از آموختن علم و دانش برنداشته و همچنان مشغول به تحصیل در مقطع دکتری مدیریت برنامه‌ریزی هستند و موفقیت در کار و تحصیل را توأمان پیش می‌برند.

با پایان مجلس ششم، ایشان آماده‌ی ورود به خانه‌ ملت شده و در دوره‌ی هفتم، به عنوان نماینده‌ی اصولگرای کلبیر و بخش هوراند موفق به کسب کرسی مجلس می‌شوند. سابقه‌ی حضور ایشان در جایگاه نمایندگان مردم در مجلس و همچنین موفقیت ایشان در مدیریت سمت‌های حساس و کلان دولتی و اداری، باعث می‌شود تا از سوی نمایندگان مجلس در دوره‌های هشتم و نهم به عنوان رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس انتخاب شوند.

باور و اعتقاد نمایندگان خانه ملت به استعداد و توانمندی‌های ارسلان فتحی‌پور چنان است که مسئولیت بحران اقتصادی کشور که در این ماه‌ها و روزها به اصلی‌ترین بحران کشور تبدیل شده را به ایشان سپرده‌اند. امید است تا درایت، تدبیر و تلاش شبانه‌روزی مردان غیور و مجاهدی چون دکتر ارسلان فتحی‌پور به ثمر بنشیند و مردمان ایران عزیز جایگاه و منزلت جهانی که مستحق آن هستند را به دست آورند؛ و مسیر پیشرفت و تعالی تا رسیدن به سرمنزل مقصود ادامه یابد و باری دیگر برگ زرینی بر پیکره‌ی تاریخ این مرز و بوم حیات یابد و بر صحیفه‌ی دوران نقش بندد.